در دستور زبان فارسی مهم ترین مقوله یی که بدان پرداخته می شود، اجزای جمله است.
در معرفی اجزای جمله سعی بر آن می شود که نقش های اصلی یعنی نهاد، مفعول ، مسند ومتمم و نقش های فرعی چون قید ، مضاف الیه و صفت معرفی شود.
شاید بتوان گفت که اجزایی چون : نهاد و مفعول به سادگی در جمله قابل شناسایی است امّا برای شناخت جزیی مانند قید یا انواع متمم نیاز به دقت بیشتری است.
در مورد « متمم » در کتاب های دستورزبان فارسی ، توضیحی مجمل داده شده است و اساساً متمم را اسمی دانسته اند که پس از « حرف اضافه » می آید.
باید دانست متمم هر چند اسم یا ضمیری است که پس از حرف اضافه می آید امّا دارای انواعی است و تا انواع آن را نشناسیم ، یافتن آن در جمله ، میسر نخواهد بود.
پاره ای از کتاب های دستور انواع متمم را به ترتیب زیربر شمرده اند:
1- متمم فعل 2- متمم اسم 3- متمم صفت 4- متمم قید 5- متمم صوت
در این تحقیق سعی می شود که انواع متمم با مثال توضیح داده شود و تفاوت آن ها نیز بررسی شود.
ضمن آن که دیدگاه های مختلف در مورد این موضوع نیز مطرح خواهد شد.
متمم چیست ؟ (تعاریف)
متمم از نظر لغوی ، به معنی « تمام کننده ، کامل کننده ، تکمله و ضمیمه است »
امّا در علم دستور دیدگاه ها ونظرات متفاوتی در مورد تعریف متمم وجود دارد که در ذیل بدان ها اشاره می کنیم:
دکتر فرشید ورد در کتاب « گفتارهایی درباره ی دستور زبان فارسی » متمم را این گونه تعریف می کند: « متمم گروه اسمی یا اسمی است که معمولاً به وسیله ی حرف اضافه (متمم ساز )چیزی به معنای کلمه ی دیگر می افزاید»
دکتر انوری در کتاب « دستور زبان فارسی » می گوید : « متمم یا متمم فعل ، اسم یا کلمه ای استهمراه حرف اضافه می آید و به فعل یا به صفت نسبت داده می شود. »
همان گونه که می بینید در این تعریف، « دکتر انوری» متمم را برابر ِ همان متمم فعلی می داند و انواعی برای آن قائل است.
در کتاب« دستورزبان پنج استاد» آمده است : « هر گاه مسند یا مسندالیه ، مضاف یا موصوف باشند،
صفت و مضافٌ الیه را متمم گویند و در این صورت دو کلمه یا بیشتر در حکم یک کلمه است و جز اوّل به جز دوم تمام می شود.»
.: Weblog Themes By Pichak :.