برخی از فعل ها برای ساختن یک جمله دستوری علاوه بر نهاد

 به مفعول نیز نیاز دارند .

مفعول اسم یا گروه اسمی یا ضمیری است که

قبل از حرف نشانه « را » می آید .

لطفاً به فعل های زیر توجّه کنید .

گروه الف : است ، بود ، شد ، ( گشت و گردید در معنای شدن )

گروه ب : اندیشید ، رنجید ، جنگید ، ترسید ، گریخت ، چسبید ، بالید ، گروید

گروه ج : آورد ، انداخت ، برافراشت ، بست ، پاشید ، پسندید ، پوشید، تراشید

            جوید ، چشید ، خواست ،  دانست ، دوخت ، شست ، فرستاد ، کاشت

            گذاشت ، لیسید ، مکید ، نواخت ، نوشت ، یافت ، ....

فکر می کنید فعل های کدام گروه ، برای ساختن جمله  علاوه بر نهاد

 به مفعول نیز نیاز دارند ؟     برای تشخیص ، از این پرسش استفاده کنید :

چه کسی را ( چه چیزی را ) + فعل ؛ اگر پرسش قابل طرح باشد ، جواب 

پرسش شما مفعول خواهد بود .

 الف ) پرویز لباسش را پوشد .   چه چیزی را پوشید؟ لباسش را    

ب ) برادرم دوست خود را به مکّه فرستاد . چه کسی را فرستاد ؟ دوست خود را

ج ) پدرم قایقی خرید .     چه چیزی را خرید ؟ قایقی را

پس فعل های گروه ج برای ساختن جمله علاوه بر نهاد به مفعول نیز نیاز دارند.




تاریخ : شنبه 93/9/8 | 8:35 عصر | نویسنده : حنانه جمشیدی | نظر

در دستور زبان فارسی مهم ترین مقوله یی که بدان پرداخته می شود، اجزای جمله است.

در معرفی اجزای جمله  سعی بر آن می شود که نقش های اصلی یعنی نهاد، مفعول ، مسند ومتمم و نقش های فرعی چون قید ، مضاف الیه و صفت معرفی شود.

شاید بتوان گفت که اجزایی چون : نهاد و مفعول به سادگی در جمله قابل شناسایی است امّا برای شناخت جزیی مانند قید یا انواع متمم نیاز به دقت بیشتری است.

در مورد « متمم » در کتاب های دستورزبان فارسی ، توضیحی مجمل داده شده است و اساساً متمم را اسمی دانسته اند که پس از « حرف اضافه » می آید.

باید دانست متمم هر چند اسم یا ضمیری است که پس از حرف اضافه می آید امّا دارای انواعی است و تا انواع آن را نشناسیم ، یافتن آن در جمله ، میسر نخواهد بود.

پاره ای از کتاب های دستور انواع متمم را به ترتیب زیربر شمرده اند:

1- متمم فعل                            2- متمم اسم                                  3- متمم صفت                        4- متمم قید                                     5- متمم صوت

در این تحقیق سعی می شود که انواع متمم با مثال توضیح داده شود و تفاوت آن ها نیز بررسی شود.

ضمن آن که دیدگاه های مختلف در مورد این موضوع نیز مطرح خواهد شد.

 

متمم چیست ؟ (تعاریف)

 متمم از نظر لغوی ، به معنی « تمام کننده ، کامل کننده ، تکمله و ضمیمه  است »

امّا در علم دستور دیدگاه ها ونظرات متفاوتی در مورد تعریف متمم وجود دارد که در ذیل بدان ها اشاره می کنیم:

دکتر فرشید ورد در کتاب « گفتارهایی درباره ی دستور زبان فارسی » متمم را این گونه تعریف می کند: « متمم گروه اسمی یا اسمی است که معمولاً به وسیله ی حرف اضافه (متمم ساز )چیزی به معنای کلمه ی دیگر می افزاید»

دکتر انوری در کتاب « دستور زبان فارسی » می گوید : « متمم یا متمم فعل ، اسم یا کلمه ای استهمراه حرف اضافه می آید و به فعل یا به صفت نسبت داده می شود. »

همان گونه که می بینید در این تعریف، « دکتر انوری» متمم را برابر ِ همان متمم فعلی می داند و انواعی برای آن قائل است.

در کتاب« دستورزبان پنج استاد» آمده است : « هر گاه مسند یا مسندالیه ، مضاف یا موصوف باشند،

صفت و مضافٌ الیه را متمم گویند و در این صورت دو کلمه یا بیشتر در حکم یک کلمه است و جز اوّل به  جز دوم تمام می شود.»




تاریخ : شنبه 93/9/8 | 8:34 عصر | نویسنده : حنانه جمشیدی | نظر

گروه اسمی

گروه

 واژه ها ی پی در پی را که در جمله به اتفاق هم یک نقش دستوری ایفا می کنند ،گروه  می نامند . 

یکی از گروه ها گروه اسمی است که به توضیح آن می پردازیم .  

معرفی گروه اسمی

گروه اسمی یک واحد نحوی است که در ساخت جمله درجایگاه های نهاد،مفعول ،متمم،مسند،مضاف -

الیه،بدل ومنادا قرار می گیرد وهسته ی آن« اسم» است.گروه اسمی تکرار پذیرترین گروه درجمله است

علت تکرارزیاد این گروه نقش های متنوعی  است که در جمله می پذیرد . 

وجود هسته در گروه اسمی اجباری ووجود وابسته ها اختیاری است . 

ملاک های تشخیص اسم

1- واژه هایی که در نقش های نهاد ،مفعول ،متمم،مسند ،مناداومضاف ٌالیه به کار می روند. 

2-اسم ها -غیر از اسم خاص- نشانه ی نکره می پذیرند . مانند:  کتابی 

3-اسم ها جز- اسم خاص - وابسته های پیشین می پذیرند . مثال :این کتاب

4-اسم ها غیر از- اسم خاص- جمع بسته می شوند . نظیر: کتاب ها 

چگونگی تشخیص هسته ی گروه اسمی 

هرگاه در یک گروه اسمی بیش از یک اسم وجود داشته باشد،تنها یکی از آنها هسته است وآن اسمی

است که معمولاًمفهوم اصلی گروه اسمی را تشکیل می دهد .  

برای تشخیص آن با ید به موارد زیر توجّه کرد.  

1- اگر گروه اسمی جایگاه نهاد را اشغال کند ،فعل جمله از نظر شخص وشمار تنها با اسمی مطابقت

می کند که نقش هسته را بر عهده دارد. 

مثال:«  دبیران مدرسه ی ما فردا در یک جلسه ی عمومی شرکت خواهند کرد .» 

در این جمله گروه اسمی "دبیران مدرسه ی ما "نقش نهاد را دارد واز سه واژه تشکیل شده است که فعل

 جمله تنها با واژه ی "دبیران"مطابقت دارد . 

2-ملاک دیگر برای تشخیص هسته ی گروه اسمی این است که معمولاًاولین واژه ای که در گروه اسمی

نقش نمای اضافه می گیرد ،هسته است .

مثال :"آن دو درخت تنومند همسایه "

3- اگردر گروه اسمی هیچ کدام از واژه ها  نقش نمای اضافه ندارند ،هسته آخرین واژه است . 

مثال :این چند دانش آموز 

                    هسته

  که  اگر آن را گسترش دهیم ،دانش آموز اولین واژه ای است که نقش نمای اضافه می گیرد . 

"این چند دانش آموز ِ زرنگ"




تاریخ : شنبه 93/9/8 | 8:32 عصر | نویسنده : حنانه جمشیدی | نظر

جمله ی مستقل:

جمله ی مستقل بزرگ ترین واحد سخن است که از یک یا چند جمله ی ساده ساخته می شود و خود جزیی از یک واحد بزرگتر زبانی نیست .

1)      مثال برای یک جمله: «لباس انسان پرچم کشور وجود اوست .»

2)      مثال برای چند جمله: «انسان راه درازی در پیش دارد که مرگ یکی از گذرگاه های آن است

جمله ی مستقل دو نوع است :

1)      ساده: یک فعل دارد .مثال شماره 1 .

2)      مرکب : دست کم یک جمله ی وابسته دارد . مثال شماره ی 2.

جمله ی مرکب دارای یک جمله ی هسته و یک یا چند جمله ی وابسته است . در جمله ی مرکب نه هسته استقلال دارد و نه وابسته . جمله ی هسته اگر به تنهایی بیاید خود جمله مستقل داست.

نشانه ی جمله ی وابسته ،حرف پیوند وابسته ساز است . یعنی جمله ای که بعد از حرف پیوند وابسته ساز بیاید ،وابسته محسوب می شود و بخشی از جمله که وابسته ساز ندارد ، هسته است . مثلا ً در مثال بالا «انسان راه درازی در پیش دارد »هسته است و جمله ای که بعد از «که» آمده است : «مرگ یکی از گذرگاه های آن است» جمله ی وابسته است .

 پیوندها دو نوع اند :

1)      پیوندهای هم پایه ساز:واژه های دستوری «و»،«ولی»،«اما»،«لیکن»،«یا» و....دو جمله را هم پایه می کنند :

خیاط ها پول زر و سیم را گرفتند و کارگاهی عریض و طویل دایر کردند .

2)      پیوندهای وابسته ساز: واژه های دستوری «که»،«تا»،«زیراکه»،«هنگامی که»،«اگر»،««اگرچه»،««وقتی که»،««چون » و....جمله های پس از خود را به جمله ی هسته وابسته می سازند :او به خیاط خانه ی سلطنتی رفت تا لباس زربفت عجیب خود را بر تن کند .

پیوندهای پرکاربرد مانند «که »و «تا» گاه از جمله حذف می شوند ولی بالقوه وجود دارند:

قرار شد جشنی عظیم در شهر به پا شود=قرار شد تا جشنی عظیم در شهر به پا شود .

چگونگی قرار گرفتن جمله های وابسته بدین صورت است:

a.       پیش از هسته :

تا درس نخوانی، موفق نمی شوی.

b.      پس از هسته:

به یاد داری که چگونه سال های سخت را پشت سر گذاشتی ؟

 

c.       در ضمن هسته:

از بهاری که در راه است،سخن می گویم .

 

اگر جمله ی مرکب چند وابسته داشته باشد صورت های زیر محتمل است:

الف) جمله های وابسته با هم هم پایه اند :

به او سفارش کردم که کتاب را بخرد و آن را به سختی مطالعه کند.

در این صورت جمله های هم پایه وابسته یک هسته اند .

ب) جمله های وابسته خود هسته ی جمله وابسته ی دیگری هستند :

به دوستم گفتم که بیاید تا با هم مطالعه کنیم .

در جمله ی بالا «با هم مطالعه کنیم » وابسته ی «بیاید » است . تعداد وابسته ها از لحاظ نظری نامحدود است . اما در زبان فارسی بیش از 6 یا 7 نیست .

جمله ی هسته نیز می تواند بیش از یکی یعنی دو ،سه یا چند قلو باشد . در این موارد ً هسته ها با پیوند هم پایه ساز به هم مربوط می شوند :

اگر تلفن کرد ،تو حتما ً برو و او را ببین .    

می توان فرمول کلی جمله را در زبان فارسی چنین نوشت : (وابستهْ )+ هستهْ +( وابستهْ) .

 کمانک نشانه ی اختیاری بودن و دایره کوچک بالای کلمات نشانه امکان تکرار است .

جمله ی وابسته در حقیقت جزیی از جمله ی هسته است که گسترش یافته است . پس این جمله ها را می توان به حالت اول برگرداند .در تأویل ، فعل جمله ی وابسته به صورت صفت یا مصدر درمی آید:

1)      اگر یکی از گروه های اسمی جمله ی مرکب، جمله ی وابسته داشته باشند ،بخش وابسته به صفت تأویل می شود:

کتابی که امانت داده بودید ، پیش من است = کتاب امانتی پیش من است.

2)      در مواردی جز مورد بالا فعل جمله ی وابسته تأویل به مصدر می شود و در یکی از جایگاه های نحوی زیر قرار می گیرد:

a.       نهاد: بدیهی است که ما متحدیم = متحد بودن ما بدیهی است.

b.      مفعول: باور نمی کردیم که آن ها متحد شوند= متحد شدن آن ها را باور نمی کردیم.

c.       متمم: می ترسم که مردود شوم = از مردود شدن می ترسم.

d.      متمم قیدی:به بیمارستان رفتم که دوستم را ببینم = برای دیدن دوستم به بیمارستان رفتم .

e.      بدل:شما که روشنفکرید ،چرا در برابر ظلم سکوت کرده اید= شما روشنفکران چرا در برابر ظلم سکوت کرده اید .

f.        مضاف الیه:انتظار نداشتم که شما زود بیایید= انتظار زود آمدن شما را نداشتم .

3)      گاه فعل جمله ی وابسته با تأویل به صفت ،مسند جمله ی هسته می شود.

a.       مسند:علی بود که در خیبر را کند = علی کننده ی در خیبر بود .

جمله:

به آن واحد زبان فارسی که از یک گروه یا بیشتر ساخته شده است و خود در ساختمان واحد بزرگتر یعنی جمله ی مستقل به کار می رود  جمله یا بند گفته می شود.

. جمله دارای دو عنصر ساختمانی است: نهاد و گزاره

1.       نهاد : اختصاصا ً محل کارکرد گروه اسمی است.

2.      گزاره : اصلی ترین عنصر ساختمانی آن اسناد است که محل کارکرد گروه فعلی است اما غیر از فعل ،گروه اسمی نیز در این بخش در نقش های مفعول ،مسند،متمم ،قید قرار می گیرد . 

 (ادب دان)




تاریخ : شنبه 93/9/8 | 8:28 عصر | نویسنده : حنانه جمشیدی | نظر

تَرجیع‌بَند از قالب‌های شعر فارسی است که از غزل‌های چند بیتی که هم وزن هستند تشکیل شده و برای اتصال این غزل‌ها به یکدیگر از یک بیت تکراری استفاده می‌نماید. بیت ترجیع با قافیه‌ای ویژه و لفظ و معنی یکتا تکرار می‌گردد. این بیت بند ترجیع یا بند برگردان نامیده می‌شود. به هریک از غزل‌ها، خانه یا رشته گفته می‌شود.  هر خانه از 5 تا 25 بیت(گاه کمتر یا بیشتر) تشکیل شده. معروفترین ترجیع‌بندها از هاتف اصفهانی و سعدی است.

بند اول یک ترجیع‌بند از فرخی در وصف نوروز:

ز باغ ای باغبان ما را همی بوی بهـار آید کلید باغ ما را ده که فردامان به کار آید
کلید باغ را فردا هـزاران خواستار آید تو لختی صبر کن چندان که قمری بر چنار آید
چو اندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آید ترا مهمان ناخوانده به روزی صد هـزار آید
کنون گر گلبنی را پنج شش گل در شـمار آید چنان‌دانی که هرکس را همی زو بوی یار آید
بهـار امسال پندار همی خوشـتر ز پار آید وزین خوشتر شود فردا که خسرو از شکار اید
بدین شـایستگی جشنی بدین بایستگی روزی ملک را در جهان هر روز جشنی داد و نوروزی



تاریخ : شنبه 93/9/8 | 8:26 عصر | نویسنده : حنانه جمشیدی | نظر

  • قیمت دلار | تبادل اطلاعات | پرشین بلاگ